Rong را جیان

2018در 28 آگوست

در نقطه حساس علم و هنر - نظریه هنر BZ ژانگ Fangcun بر اساس دیدگاه تاریخ هنر

در نقطه حساس علم و هنر - نظریه هنر BZ ژانگ Fangcun بر اساس تاریخ هنر نمایش توسط Rong Jian (منتقد معروف هنر) هنر、دین و علم,آیا سه سازه اصلی جهان معنوی انسان است,همچنین نماد اصلی انسان برای ترک دنیای حیوانات و حرکت به سمت تمدن است。زمانی که انسان ها 30 هزار سال پیش در غارها زندگی می کردند,نمی توانید به اندازه کافی غذا بخورید,بدون لباس,اما بالهای تخیل هنری گسترش یافته است,آنها از خاک طبیعت استفاده می کنند、مواد معدنی,روغن پیه مخلوط شده,اولین آثار هنری بشر بر روی دیواره های غار نقاشی شده است。با خاستگاه هنر,آیا تولد دین است,انسان ها به دلیل سختی واقعیت سعی در دستیابی به تعالی معنوی دارند,یعنی ورود یک زندگی محدود به یک تخیل بی انتها。بعد از پیشگامان هنر و دین,دانش خیلی دیر شده است,از یونان باستان تا گالیله,علم همیشه در تلاش است تا از بندهای هنر و دین خلاص شود,و تغییر هنر و دین به دلیل پیشرفت خودش。انقلاب هنری امپرسیونیسم اساساً یک انقلاب نوری است,اصلاحات تحت فشار علم به پایان رسید。علم به یک کاتالیزور مشترک برای تغییر در هنر و دین تبدیل شده است。 برای هنر تحت تأثیر علم,منتقد هنری مشهور آمریکایی کیم لوین در کتاب خود "تحول پست مدرن" نوشت:"هنر مدرن علمی است,این اعتقاد راسخ به آینده فناوری بنا شده است、بالاتر از اعتقاد به پیشرفت جهانی و حقیقت عینی。تجربی است,ایجاد فرم های جدید وظیفه مهم آن است。از آنجا که امپرسیونیسم در اپتیک فرو می رود,هنر شروع به اشتراک گذاری روش های علمی و منطق کرد。کوبیست ها با استفاده از نظریه نسبیت اینشتین ظاهر شدند、ساختارگرایی با اثرات فنی صنعتی、آینده نگرانه、سبک شناسانه、روش گرافیکی باهاوس و دادائیست ها。حتی تصویر سورئالیستی با استفاده از نظریه جهان رویایی فروید و رفتار اکسپرسیونیست انتزاعی تحت تأثیر روند روانکاوی آن,سعی دارند از مهارتهای منطقی برای کنترل این موارد غیر منطقی استفاده کنند。زیرا,به عینیت علمی و اختراع علمی در مرحله مدرنیسم اعتقاد داشته باشید,این هنر ساختار یافته و سازمان یافته است、منطق فانتزی、عقلانیت وضعیت شخصیت و مواد。آرزوی کمال را دارد,طهارت بخواهید、وضوح و نظم "。لوین ادغام علم در هنر را توصیف می کند,در واقع جریان اصلی جنبش هنری مدرنیسم است,حتی از دهه 1960 به کارناوال ماشین آلات و فناوری در زمینه هنر تبدیل شده است.。برخی از استادان هنری مانند راوشنبرگ、باب ویتمن و دیگران,همه آنها در تلاشند تا از تکنیک های مختلف صنعتی برای نشان دادن شیفتگی خود به علم استفاده کنند.。این پدیده ها نشان می دهد,هنر مدرنیست برای مدت طولانی از قدرت عظیم علم بهره می برد,اشکال یا ژانرهای مختلف هنری مختلف ایجاد کنید。 چگونه باید "علمی بودن" هنر مدرنیسم را ببینیم؟ یا,چگونه باید رابطه هنر و علم را ببینیم؟ بدیهی است که نه تاریخ هنر و نه تاریخ علم به اجماع نرسیده اند。به نظر برخی از منتقدان فرهنگی غرب,مانند انتقاد از صنعت فرهنگی به رهبری مکتب فرانکفورت,تمرکز بر تجزیه و تحلیل تأثیر منفی علم بر هنر است,آنها در واقع فکر می کنند,علمی شدن هنر با تخریب روشنگری و زوال ماهیت انسان در ارتباط است,این بدان معنی است که هنر تکراری است、استاندارد سازی、به طور متوسط、خط تولید、طرح、مرتبط با مفاهیم صنعتی سازی مانند تولید انبوه,هنر علم با صنعت فرهنگی سرمایه داری برابر است,به قول آنها:"تمام صنایع فرهنگی حاوی عناصر تکراری هستند。نوآوری بی نظیر در صنعت فرهنگی,این فقط بهبود مستمر روشهای تولید انبوه است,این خارج از سیستم نیست。این کاملا نشان می دهد,همه علایق مصرف کننده بیش از آنکه محتوا گرا باشند ، فناوری محور هستند,این مطالب همیشه بی وقفه تکرار می شوند,دائماً خراب می شود,مردم را به تردید بیندازید。"از دیدگاه مکتب فرانکفورت,صنعت فرهنگی یک فرهنگ کپی برداری جهانی است,تمام عناصر آن تحت یک مکانیزم قرار دارند,در اصطلاحات خاص با همان برچسب تولید می شود,برنامه ریزی、معنی نمایه سازی و طبقه بندی,و اختلاف بین کارشناسان هنر و سانسور کنندگان,ثابت شده است که دیگر هیچ زیبایی درونی در زیبایی وجود ندارد。حساسیت و منفی ذاتی در کل جهان با فیلتراسیون صنعت فرهنگی کاملاً از بین می رود,بنابراین عقلانیت فناوری خود به پشتیبانی از عقلانیت تبدیل می شود,بنابراین ، ماهیت اجباری بیگانگی اجتماعی با خودش را دارد。 به نظر من,روند واقعی زیبایی شناسی مدرنیستی,مثل تصورات مکتب فرانکفورت نیست,کاملاً در یک مسیر علمی ، به طور مداوم کپی و تحلیل می رود。از آنجا که نقاشی امپرسیونیسم پرده مدرنیسم هنری را گشود,هنر مدرن بخشی جدایی ناپذیر از خردگرایی است که توسط روشنگری حمایت می شود;سازگار با "دلسردی" کل جامعه,هنر مدرن با ایجاد تصویری تصویری متفاوت از هنر کلاسیک ، ایدئولوژی سیاسی یا مذهبی را کاملاً از عرصه هنر بیرون می کند,هنر واقعاً به خودش برمی گردد。انقلاب رنگی که توسط امپرسیونیسم و ​​فاویسم و ​​انقلاب مدل سازی به نمایندگی از پیکاسو نشان داده شده است,نوآوری بی سابقه ای در تاریخ هنر است。از این رو,مدرنیته هنر از نظر ماهیت تخیل و خلقت آن است,این اساساً با ماهیت فناوری و تکثیر علم مخالف است。وقتی علم و صنعت به نوعی از هنر مدرن را داد,در واقع فضای تخیل هنری را محدود نمی کند,همچنین "اصالت" هنر را از بین نمی برد。در دوره مدرنیسم هنر,دقیقاً همانطور که هابرماس خلاصه کرد,هنر به همان اهمیتی رسیده است که علم دارد,در قرن بیستم به یک میدان ارزش خودمختار تبدیل شوید。استقلال هنر مدرن به طور گسترده ای تحت تأثیر استفاده گسترده از فناوری عکاسی و عکاسی قرار نگرفته است,در دهه های بعد از پیشنهاد بنیامین "هنر تولید مثل",هنر مدرنیست طبق منطق خاص خود به سرعت در اروپا و ایالات متحده توسعه یافت,ژانرهای هنری مهمی مانند اکسپرسیونیسم جدید آلمان و اکسپرسیونیسم انتزاعی آمریکایی را تولید کرد。 با این حال,در این دوره بود,هنر مدرنیسم با بحرانی واقعی روبرو شده است。به قول کیم لوین:"هنر مدرن نوید آینده ای روشن و گلگون را می دهد,پیشرفت سبک بی پایان。ولی,حدود سال 1968 - بمب ناپالم、عصر رها کردن و تقسیمات گسترده: خوش بینی در مورد هنر مدرن,اعتقاد خودسرانه به فناوری و علم,به خالص بودن、منطق、اعتماد به روند رسمی,بیشتر و بیشتر قادر به نگه داشتن نیستند。آنچه جای پیشرفت و توسعه نامحدود را می گیرد فقدان و تقصیر است,تورم و کاهش ارزش。... در یک جهان نه تنها,تصفیه غیرممکن است,مدرنیسم مرده است "。 بر ویرانه های مدرنیسم,ظهور هنر پست مدرن,فقط در چند دهه。به عنوان واکنش یا تعالی به هنر مدرنیستی,هنر پست مدرن موضع زیبایی شناختی اساساً متفاوتی از گذشته را بیان می کند,آنها به مفاهیم "خودمختاری آثار هنری" و "استقلال زیبایی شناسی" حمله کردند,و این ایده ها سنگ بناهای فلسفی مدرنیسم هستند。در متن پست مدرن,هنر می تواند همه چیز باشد,اما دیگر به خودش تعلق ندارد。دوشان ، پدر هنر پست مدرن ، در آغاز قرن 20 اعلام کرد که متداول ترین اشیا the در جهان می توانند به هنر تبدیل شوند,پاسخ کلاسیک وی به سوال "هنر چیست" چیست:"هنر چیست" نیست؟ در هنر پست مدرن,تکرار و شباهت دیگر دشمن مرگبار هنر نیست,هیچ سبکی سبک نمی شود,"کلاژ"、«تخصیص» و «تقلید» به اصلی ترین روش های بیان هنری تبدیل شده اند,تولید استاندارد صنعتی و عملیات ساده با شور و شعف فراوان به فرآیند تولید هنر وارد شد,کار هنرمند فروش ایده است,او می تواند بدون اینکه با محکومیت اخلاقی روبرو شود ، افراد را استخدام کند تا مانند یک رئیس با سرمایه نقاشی کنند,تقلید عمومی و حتی دزدی ادبی مد شده است,این منجر به وضعیت توصیف شده توسط منتقد فرهنگی آمریکایی جیمسون شد:"تاکنون هیچ جامعه ای به اندازه این جامعه استاندارد نشده است,بشریت、جریان های گذرا جامعه و تاریخ هرگز به این اندازه یکسان جریان نداشته اند. "。به طور مشخص,در متن تاریخ پست مدرن,همگنی و کپی هنر واقعاً از سطح فنی به یک مفهوم رسیده است、یک فلسفه,مربوط به "کپی" است "کلاژ"、"تخصیص"、"هجو"、"تصویرگری" و سایر کلمات کلیدی جدید,این کلمات کلیدی سنت های آکادمیک و نخبگان زیبایی شناسی مدرنیستی را که مدت هاست تثبیت شده اند ، زیر و رو می کنند,هنر را به سرعت در موج مصرف عمومی فرو ببرید。بازتولید هنری که بنیامین از فیلم ها و عکاسی می بیند,در عصر تصویر جدید,با کاربرد عالی رایانه ها و رسانه ها,به یک جریان اصلی هنری در زمان ما تبدیل شده است。درک اینکه چرا هنر معاصر چین در ماتریس اجتماعی خود هنوز در مرحله نوگرایی است ، کار دشواری نیست.,نمی توان صبر کرد تا آزاد شود تا تحول پست مدرن خود را به پایان برساند。مدرن、در چارچوب تقارن گفتمان مدرن و پست مدرن,گفتمان "کپی" به گفتمان اصلی هنر معاصر چین تبدیل شده است,این بر تولید هنر معاصر در چین مسلط یا تأثیرگذار است,باعث می شود آن نمادهای بصری کلاسیک هنر پست مدرن به طور مکرر ساخته شود。 تاریخ مدرن و تاریخ هنر پست مدرن بر اساس رابطه هنر و علم است,آیا تمام رابطه هنر و علم از بین رفته است؟ استقلال هنر مدرن از علم و درهم تنیدگی هنر و علم پست مدرن,آیا این بدان معناست که هنر در بعد علمی نیاز به تفکر بیشتری دارد؟ این آگاهی از مشکلی است که هنگام خواندن و درک هنر BZ ژانگ Fangcun ظاهر شد。تاریخچه هنر از زمان امپرسیونیسم,علم از ابتدا تا انتها گم نشده است,از طرق مختلف در خلق و تغییر هنر نقش دارد,اما باید اشاره کرد که,خواه هنرمندان مبتنی بر مواضع مدرن یا پست مدرن باشند,علم "به طور غیرمستقیم" در زمینه هنر دخیل است,یا به عنوان پیش زمینه هنر (هنر مدرن),یا به عنوان ابزاری هنری (پست مدرن),در این دو مرحله متفاوت هنری,مکانیسم علم و مکانیسم هنر مستقل هستند。از این به هنر BZ ژانگ Fangcun نگاه کنید,آنچه او را از تاریخ هنر قبلی متمایز می کند در همین امر نهفته است,علم ظاهری "مستقیم" است,علم مستقیماً در خلق هنر نقش دارد,هنرمندان به عمد نقطه بحرانی هنر و علم را می شکنند,ارگانیک پاسخ علمی و خلاقیت هنری را با هم ترکیب می کنیم,بنابراین یک هنر منحصر به فرد-BZ ایجاد می شود。 اول از همه,هنر BZ ژانگ Fangcun بیانیه غیر متعارفی نیست,اما بر اساس یک اصل جدی علمی,یعنی "واکنش BZ" (به نام اولین حرف از نام آنها) به طور مشترک توسط دانشمندان شوروی سابق Berosov و Tchaipotinsky در سال 1959 کشف شد。جوهر واکنش BZ نوعی نوسان شیمیایی است,تحت عملکرد کاتالیزورهای مناسب مانند منگنز و سریم,اکسیداسیون برومید پتاسیم با اسید مالونیک,پس از مخلوط کردن محلول در دستگاه جوجه کشی پتری,می توانید امواج موج دار را به طور مداوم از دستگاه جوجه کشی در حال تابش ببینید,محلول ابتدا آبی می شود,سپس قرمز می شود,سپس دوباره آبی می شود,اگر به افزودن مواد ادامه دهید ، واکنش ادامه خواهد یافت。این واکنش کاملاً یک ساعت شیمیایی است。این واکنش autocatalysis نامیده می شود,که واکنش را می توان کاتالیز واکنش,سرعت سنتز خود را。واکنش BZ نشان می دهد,از بازخورد می توان به عنوان روشی برای ایجاد لرزش استفاده کرد,اجزای ساده در سیستم های غیر زنده می توانند الگوها و ساختارهای خود به خود پیچیده ای تولید کنند。ژانگ Fangcun به طور مستقیم واکنش شیمیایی BZ را روی بوم اعمال کرد,بگذارید رنگهای مختلف روی بوم به خودشان واکنش نشان دهند,ارائه یک الگوی بی سابقه。این نوع عکس بی نظیر است,قابل تکرار نیست,حتی بعید است که به اصطلاح جعلی در نقاشی ها تولید شود。این یک نقاشی رنگ "خود سازماندهی" است,این تصویر به صورت "خود به خودی" در اثر حرکت خود رنگ ایجاد می شود,واکنش BZ از خواص طبیعی خود رنگدانه، ماده ای که هنر بر آن تکیه دارد,مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد,مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد。 مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد,مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد,مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد,مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد。مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد,علم توسط منطق و خرد ساخته شده است,ارتباط اشیا مشاهده شده توسط علم با هنر دشوار است,"تصویر" علم قابل بیان نیست。اما در واقع,همه چیزهای زشت در واقعیت,هنگامی که در زیر میکروسکوپ به کوچکترین ساختار مولکولی یا اتمی تقلیل می یابد,آنچه مردم مشاهده می کنند زیباترین منظره است。علم نه تنها می تواند "حقیقت" چیزها را کشف کند,و همچنین می تواند "زیبایی" چیزها را نشان دهد,رمز و رازهای عمیق و غنای طبیعت از تعداد بیشماری از خود سازماندهی ها تشکیل شده است,واکنش BZ واقعاً "زیبایی طبیعی" را ارائه می دهد,این زیبایی علم است。نقطه حساس علم و هنر در هنر BZ شکسته شده است,ما می توانیم هنر BZ را هنر علم بنامیم,علم هنر。 سوم,هنر BZ نه تنها نوآوری و بازسازی رنگ است,آیا استفاده از یک ماده نقاشی جدید است,این همچنین دستیابی به موفقیت در مفاهیم و روشهای جدید هنری است。حرکت خود سازماندهی رنگدانه ها از طریق واکنش BZ,روی بوم、کاغذ برنجی、شیشه、کوزه گری、اثر تصویر بر روی حامل مانند صفحه چینی شکل گرفته است,آیا محصول واکنش علمی است,همچنین می تواند به عنوان یک نتیجه طبیعی دیده شود。نوآوری در مواد به طور حتم نوآوری در مفاهیم و روشهای هنری را به همراه خواهد داشت,اصطلاح "طبیعت" ترکیب عمدی نقاشی را به معنای سنتی تغییر داد、تکنیک های تولید و توصیف。در این معنا, هنر BZ ممکن است یک انقلاب رنگی باشد که بتواند از انقلاب رنگی آغاز شده توسط امپرسیونیسم پیشی بگیرد,این واقعاً بینش تولید رنگ را به دست می آورد、تنوع、اصل و سازوکار سنتز,هنر را واقعاً وحدت طبیعت و انسان را بازگرداند、حالت طبیعی,احساسات ناخودآگاه هنرمند、مداخله ذهنی و سلطه مفهومی,همه به شکل "مادی سازی" از طریق خود سازمان دهی فیزیکی و شیمیایی برای دستیابی به یک هماهنگی و ارائه هستند。در طی این واکنش "BZ",از یک طرف خود تجزیه و تحلیل رنگدانه های مواد است,از طرف دیگر ترکیب سوژه و شی است,سرانجام ، م componentلفه ساده در سیستم غیر زنده به یک الگوی و ساختار پیچیده تبدیل می شود,تصاویر زیبا و باشکوهی را شکل دهید که توسط طبیعت و انسان قابل تصور نیست。 چهارم,هنر BZ هنری خود سازماندهی کننده است,یک هنر طبیعی است,همچنین هنر تصادفی,سپس,مردم خواهند پرسید,وضعیت موضوعی هنرمند چگونه است؟ آیا حضور یک هنرمند مانند یک دانشمند است؟ نه یک قلم مو بلکه بطری های مختلف در دست دارید؟ آیا چنین صحنه نقاشی روش سنتی نقاشی را کاملاً زیر پا نمی گذارد؟ نقاشی "قطره پاشیدن" پولاک روش سنتی نقاشی سه پایه را زیر و رو کرده است,اثر تصادفی نقاشی ای که دنبال کرد اکنون توسط تاریخ هنر به عنوان یک عامل تعیین کننده در موفقیت هنری وی شناخته شده است。در مقایسه با پولاک,هنر BZ Zhang Fangcun در حال فعالیت است,احتمالی حتی بیشتر است,میزان موفقیت آثار او حدود دو از ده اثر است,نقاشی پرسلن میزان موفقیت کمتری دارد,چند درصد。"میزان بقا" آثار بسیار کم است,از یک طرف ، می توان آن را به عنوان تولید خود اثر قلمداد کرد,از طرف دیگر ، می توان آن را به عنوان انتخاب مستقل هنرمند نیز در نظر گرفت。در روند تولید خود آثار و انتخاب مستقل هنرمندان,ذهنیت هنرمند همیشه در مفهوم منعکس می شود、هیجانی、داوری هنری,روشهای مداخله ذهنی او متنوع است,مانند تنظیم فرمول,معرف را تغییر دهید,یک رنگدانه خاص را کم یا زیاد کنید,جهت و مقاومت جریان رنگ را هدایت کنید,وقتی تصویر در بهترین حالت باشد,در نهایت ، هنرمند تصمیم می گیرد که چه زمانی کار به پایان برسد。از این رو,هنر BZ برای هنرمندان یک روند هنری منفعل نیست,رابطه هنرمند و اثر را تغییر نداده است,سوژه و ابژه فقط به درجه بالایی از وحدت می رسند,آثار "به همین ترتیب" ایجاد خواهند شد。 من فکر نمی کنم هنر BZ ژانگ Fangcun تمام مشکلات موجود در رابطه بین هنر و علم را با یک مشکل حل کند,ولی,کاوش هنری وی حداقل شامل موارد زیر است که شایسته توجه بسیار منتقدان است: واکنش BZ محیط نقاشی را از ماده "مرده" به ماده "زنده" تغییر داد,حرکت خود سازماندهی رنگ بر اساس واکنش شیمیایی ممکن است تمام روشها و روشهای قبلی رنگ آمیزی را کاملاً تغییر دهد。 نقاشی مبتنی بر واکنش BZ ارائه مستقیم هنر علمی است تا مداخله غیرمستقیم,پاسخ علمی و خلقت هنری تقریباً همان علاقه و قلمرو را دارند,علم و هنر با هم متحد هستند。 هنر BZ یک هنر طبیعی است,وضعیت موضوعی هنرمند چگونه است؟ آیا حضور یک هنرمند مانند یک دانشمند است؟ نه یک قلم مو بلکه بطری های مختلف در دست دارید؟ آیا چنین صحنه نقاشی روش سنتی نقاشی را کاملاً زیر پا نمی گذارد؟ نقاشی "قطره پاشیدن" پولاک روش سنتی نقاشی سه پایه را زیر و رو کرده است,ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.,ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.。 ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.,ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.、ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.、ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.,البته,ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.。ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.。 ذهنیت هنرمند این است که اثر هنری شانس تصادفی را در یک لحظه «انجماد» کند.,امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است;امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است,امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است。 Rong را جیان 2017.10.5 Rong را جیان:دکتر فلسفه、منتقد معروف هنر、متصدی。2005امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است,امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است,امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است,امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است,امکان برپایی هنر کاملاً از بین رفته است,این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است。این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است、این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است、این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است、این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است,این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است:این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است、این صنعت به عنوان مهم ترین موسسه هنری در چین برای ترویج هنر انتزاعی شناخته شده است、"کاوش خلاق مارکس در سالهای بعدی او" (انتشارات مردم هنان، 1993)、"کاوش خلاق مارکس در سالهای بعدی او" (انتشارات مردم هنان، 1993)。"کاوش خلاق مارکس در سالهای بعدی او" (انتشارات مردم هنان، 1993),"کاوش خلاق مارکس در سالهای بعدی او" (انتشارات مردم هنان، 1993)。
2018در 28 آگوست

Decisive Point of Art and Science——Discourse of Zhang Fang-cun’s BZ Art basic upon the artistical history

Decisive Point of Art and Science Discourse of Zhang Fang-cun’s BZ Art basic upon the artistical history Written by Rong Jian(منتقد معروف هنر) Art, religion and science are the three major structure in human spirit world, یعنی. a principal symbol for human to depart from animal world and walk toward civilization. Thirty thousand years ago, human dwelled in caves, having not enough food and clothes, با این اوصاف, wings of the artistic imagination had been spreading; they used the dirt, mineral material, and mixed animal grease to paint down the earliest art work on the cave wall. With the onset of art, follow the birth of [...]
2018در 28 آگوست

色彩的解密与革命——张芳邨“BZ艺术”解读

色彩的解密与革命 ——张芳邨“BZ艺术”解读 文/荣剑(中国著名艺术评论家) BZ反应的基本原理是由前苏联科学家别罗索夫和柴波廷斯基在1959年共同发现并以他们名字中的第一个字母命名BZ反应简称化学钟是一种化学振荡。تحت عملکرد کاتالیزورهای مناسب مانند منگنز و سریم,اکسیداسیون برومید پتاسیم با اسید مالونیک,پس از مخلوط کردن محلول در دستگاه جوجه کشی پتری,می توانید امواج موج دار را به طور مداوم از دستگاه جوجه کشی در حال تابش ببینید,محلول ابتدا آبی می شود,سپس قرمز می شود,سپس دوباره آبی می شود,اگر به افزودن مواد ادامه دهید ، واکنش ادامه خواهد یافت。این واکنش کاملاً یک ساعت شیمیایی است。این واکنش autocatalysis نامیده می شود,که واکنش را می توان کاتالیز واکنش,سرعت سنتز خود را。BZ反应说明了两个重要问题:از بازخورد می توان به عنوان روشی برای ایجاد لرزش استفاده کرد;اجزای ساده در سیستم های غیر زنده می توانند الگوها و ساختارهای خود به خود پیچیده ای تولید کنند。   BZ反应长期不被科学界所关注和重视就像化学振荡反应的发现虽然可以追溯到十九世纪但却长期被单调的科学思潮所压抑若不是化学钟化学波被观察到了那么也许永远也没有人像普朗克预计光子泡利预言中微子那样意识到有这么一种奇妙的反应·普里戈金在《从混沌到有序》中指出化学钟化学波向传统化学提出了挑战他在对物理化学和生物有序现象系统研究的基础上提出一种全新的理论其理论观点是一个与周围环境有物质能量信息交换的开放系统是远离平衡的非平衡状态对系统进行微小的扰动或系统自身的波动使某个性质的变化超过一定限度系统便可能发生突破会由原来的无序混沌状态变成时间、شرایط منظم جدید و دیگر جنبه های فضای。这一理论很快受到各门学科的重视对科学界产生了很大影响更是指出化学发展的必然趋势——非平衡态化学这就是“耗散结构”理论。   در حقیقت,物质世界的一切体系从基本粒子原子分子到微生物动物植物人类和人类社会不论是生命体系还是非生命体系在由低级到高级进化和发展过程中都存在着这种自组织的共同特性这是世界物质统一的又一佐证能量的运动宇宙万物的运动就是不平衡的表现完全平衡的宇宙将会凝结对生物来说变化终结的平衡态就是死亡混沌论在现代科学技术发展中起到十分重要的作用正如美国科学家施莱辛格所说“20世纪的科学将永远铭记的只有三件事那就是相对论量子论和混沌论”物理学家福特也认为混沌论是20世纪科学上的第三次革命。او گفت:“相对论消除了关于绝对空间和时间的幻象量子论消除了关于可控测量过程的牛顿式的梦幻而混沌论则消除了拉普拉斯关于决定论可预测性的幻想”化学振荡是开启化学混沌论的一把钥匙BZ反应的发现使这一切的发生成为可能普里戈金1968年提出的耗散结构理论在1997年获得了诺贝尔奖。   BZ反应在艺术色彩构图自然肌理上会有怎样的表现呢?这或许就是张芳邨的“BZ艺术”的奥秘之所在、زرد、蓝是宇宙当中的三原色人的肉眼可辨别的两千多万种颜色都是由三原色组成的张芳邨把三原色稀释到适当程度(可反应的程度)注入空白画布上色彩呈现出千变万化丰富多彩奥妙无穷构图形式呈现出混沌无序自然生成无律可循自然肌理呈现出螺旋状海浪式有序的波纹这个自然生成的绘画注定是抽象的它排除一切主题意念情感的注入(这种注入总是有限的)还原了它的纯粹恢复了它的本质展现了它的无限偶然性是它的实现手段内在韵律的交互达到了艺术所追求的气韵生动在平面上推向极致。   美国有本讲科学发明史的书在一幅阿尔塔米拉洞穴的野牛彩色插图下作了这样的说明这位不知名的艺术家对色彩和动作有一种敏锐的感觉……当人‘发现’了艺术人也就发现了化学把油和颜料混合后色彩让它在岩壁上干透制造了最适合使用的颜料无疑也就是人类所实现的第一次化学作用化学的发展确实是和艺术的发展联系在一起的张芳邨是在1997年画具象油画时发现和创造了这种BZ画法又称“BZ艺术”他潜心探索研究十多年来完善这种画法在绘画过程中他把矿物质的颜料稀释到适当的程度,بگذارید رنگهای مختلف روی بوم به خودشان واکنش نشان دهند,ارائه یک الگوی بی سابقه。این نوع عکس بی نظیر است,قابل تکرار نیست,حتی بعید است که به اصطلاح جعلی در نقاشی ها تولید شود。这种无意自然形成的表现手法改变了绘画传统意义上的有意调合、تکنیک های تولید و توصیف,从而彻底改变了从古至今艺术表现以及形式探索的本质艺术表现手法从古代岩洞壁画到今天的当代艺术无不是表现事物的表象以及所谓的思想观念而BZ艺术探索追求的是艺术自身的本源和艺术在物理化学特性中所呈现出的自然性。واکنش BZ از خواص طبیعی خود رنگدانه، ماده ای که هنر بر آن تکیه دارد,مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد,مفهوم هنری و فنون بیان را به معنای سنتی از دوران باستان تا به امروز تغییر داد。   这个发现是一个能够超越由印象派所开创的色彩革命,این واقعاً بینش تولید رنگ را به دست می آورد、تنوع、اصل و سازوکار سنتز,هنر را واقعاً وحدت طبیعت و انسان را بازگرداند、حالت طبیعی,احساسات ناخودآگاه هنرمند、مداخله ذهنی و سلطه مفهومی,همه به شکل "مادی سازی" از طریق خود سازمان دهی فیزیکی و شیمیایی برای دستیابی به یک هماهنگی و ارائه هستند。در طی این واکنش "BZ",از یک طرف خود تجزیه و تحلیل رنگدانه های مواد است,از طرف دیگر ترکیب سوژه و شی است,سرانجام ، م componentلفه ساده در سیستم غیر زنده به یک الگوی و ساختار پیچیده تبدیل می شود,تصاویر زیبا و باشکوهی را شکل دهید که توسط طبیعت و انسان قابل تصور نیست。 荣剑于北京锦都艺术中心 2008年6月14日
0
18311431550
BZ